4 found
Order:
  1. معناشناسی صفات الهی از دیدگاه علامه طباطبایی.مریم باروتی, قاسم کاکایی & رضا اکبریان - 2018 - دانشگاه امام صادق 15 (2):1-21.
    در بیشتر آثار علامه طباطبایی، نظریۀ معناشناختی غالب همان «دیدگاه اثبات بلاتشبیه» است. اما چنین به نظر می‌رسد که در این آثار، یک مدل واحد از دیدگاه اثبات بلاتشبیه ارائه نمی‌گردد، بلکه دست‌کم سه مدل متفاوت را می‌توان تمییز داد: مدل طولی بودن اصل معنا با قطع نظر از خصوصیات مصادیق، مدل طولی بودن اصل معنا از حیث بیان مصادیق، مدل متواطی اصل معنا از حیث غرض و کارکرد مشترک. در این مقاله سعی می‌شود به تبیین و تحلیل هر مدل، (...)
    No categories
     
    Export citation  
     
    Bookmark   1 citation  
  2. ابعاد مسئله کمال نفس ناطقه در فلسفه ابن سینا و تحلیل انتقادی آن.رضا اکبریان & علی مخبر - 2019 - حکمت سینوی 23 (61):23-47.
    از موضوعات اساسی فلسفة ابن­سینا نفس­شناسی است. او ذیل مفهوم نفس به طرح دیدگاه خود در باب کمال انسان پرداخته است. این نوشتار به این پرسش می­پردازد که کمال نهایی نفس ناطقه نزد ابن­سینا چیست و چه انتقاداتی به نظریة وی وارد است؟ آیا دیدگاه ابن­سینا می­تواند پاسخگوی سؤال امروز ما در باب کمال نفس باشد؟ به نظر ابن­سینا کمال نفس کمالی عقلی است و با حصول مرتبة عقل مستفاد حاصل می­شود؛ بنابراین تکامل نفس در ناحیه عقل نظری است و (...)
    No categories
     
    Export citation  
     
    Bookmark  
  3. تشکیک به حسب نسبت از دیدگاه ابن‌سینا.حسنی همایون & رضا اکبریان - 2020 - حکمت سینوی 24 (63):179-198.
    ابن‌سینا در منطق، دسته‌ای از الفاظ را بازشناسی می‌کند که معانی آنها، در مقام صدق بر افراد، اختلافاتی، از جمله تقدّم و تأخر، دارند و مشکّک خوانده می‌شوند. او این گونه الفاظ را «مشکّک مطلق» می‌نامد و قسمی دیگر را تحت عنوان «مشکّک به حسب نسبت» معرفی می‌کند. از مثال‌ها و عبارات او در مباحث مربوط، می‌توان نتیجه گرفت که: مشکک نسبی، الفاظی هستند که افراد آن، در نسبت‌داشتن به مبدأ یا غایت واحدی، اتفاق دارند، اما به حسب قُرب و (...)
    No categories
     
    Export citation  
     
    Bookmark  
  4. علم به خود و نتایج آن دربارة علم باطنی نزد ژاک مریتن و نسبت آن با آراء ابن‌سینا.حسنی همایون & رضا اکبریان - 2020 - حکمت سینوی 24 (63):199-221.
    مریتن فیلسوف نوتوماسی، ارکان علم انسان را ابژه، شیء خارجی و سوژه معرفی می‌کند. او دیدگاه برخی فلاسفه‌ی مدرن در باب علم به خود را به نقد گذاشته و قائل است علم عالم به خود نمی‌تواند مانند آن چه دکارت مطرح می‌کند، مبنایی برای سایر علوم انسان بوده، یا مانند آراء برخی اگزیستانسیالیست‌ها، موضوع اصلی فلسفه باشد. بلکه این علم که آن را "سوژه‌بودگی" می‌نامد، متأخر از علوم دیگر بوده و اساساً از طریق ابژه نیست؛ چرا که انسان پس از (...)
    No categories
     
    Export citation  
     
    Bookmark